نیوتیک
هر اندیشه شایسته ای به چهره انسان زیبایی می بخشد

 

پسری که نمی دانست پژواک چیست.. در دره ای فریاد کشید: "چه کسی آنجاست؟" و انعکاس صدا به سوی او بازگشت: "چه کسی آنجاست؟" کودک نمی توانست صاحب صدا را ببیند، از او پرسید: "شما که هستید؟" و صدا بار دیگر به سویش برگشت: "شما که هستید؟"



ادامه مطلب...
تاریخ: دو شنبه 21 / 11 / 1391برچسب:بچه , پسر بچه,
ارسال توسط فرشید مرادی

 

 
 
خراشهای عشق :
چند سال پیش در یک روز گرم تابستان پسر کوچکی با عجله لباسهایش را درآورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت. مادرش از پنجره نگاهش میکرد و از شادی کودکش لذت میبرد. مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی فرزندش شنا میکند. مادر وحشت زده به سمت دریاچه دوید و با فریاد پسرش را صدا زد. پسر سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود.
تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد. مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت میکشید ولی عشق مادر به کودکش آنقدر زیاد بود که نمیگذاشت او بچه را رها کند. کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود، صدای فریاد مادر را شنید، به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را کشت. پسر را سریع به بیمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودی مناسب بیابد.
پاهایش با آرواره های تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخنهای مادرش مانده بود. خبرنگاری که با کودک مصاحبه میکرد از و خواست تا جای زخمهایش را به او نشان دهد. پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخم ها را نشان داد، سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت: این زخم ها را دوست دارم، اینها خراشهای عشق مادرم هستند
.

 




تاریخ: دو شنبه 21 / 11 / 1391برچسب:خراشهای عشق,مادر,
ارسال توسط فرشید مرادی

سیگنال‌های جی‌پی‌اس به شما کمک می‌کنند تا تماس بگیرید، خانه خود را روشن کنید و حتی هواپیمای خود را بر زمین بنشانید؛ ولی می‌دانید که یک جعبه پلاستیکی ارزان می‌تواند همه این‌ها را مختل کند؟



ادامه مطلب...
تاریخ: دو شنبه 21 / 11 / 1391برچسب:سیگنال,شبکه ایمنی,مسیریابی با یک جرقه,
ارسال توسط فرشید مرادی
ارسال توسط فرشید مرادی
سه حکایـت آمـوزنده و خـواندنـی: حکایت اول: آورده اند که روزی ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد .. مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد .. الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت .. ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت کرد. .هر کاری کرد الاغ از پله پایین نیآمد .. ملا الاغ را رها کرد و به خانه آمد که استراحت کند .. در همین موقع دید الاغ روی پشت بام بالا و پایین می پرد .. وقتی که دوباره به پشت بام رفت .. می خواست الاغ را آرام کند که دید الاغ به هیچ وجه آرام نمی شود و برگشت .. بعد از مدتی متوجه شد که سقف اتاق خراب شده و پاهای الاغ از سقف چوبی آویزان شده .. بالاخره الاغ از سقف به زمین افتاد و مرد .. بعد ملا نصر الدین گفت : لعنت بر من.. که نمی دانستم .. که اگر خر به جایگاه رفیع و پُست مهمی برسد .. هم آنجا را خراب می کند و هم خودش را می کُشد ...

ادامه مطلب...
ارسال توسط فرشید مرادی

 عکس هایی بسیار خنده دار از تنبل ترین انسانها | www.pixnaz.ir



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 5 / 11 / 1391برچسب:,
ارسال توسط فرشید مرادی

اشتباهاتی که در آزمایشگاه رخ می‌دهند گاه ممکن است خطرناک و در پاره‌ای موارد مرگبار باشند. گزارش‌های علمی غلط و گمراه کننده می‌تواند سایر دانشمندان را به انحراف بکشاند؛ و سال‌ها وقت، تلاش و منابع مالی را تلف کنند.علم در برابر خطا و اشتباه مصون نیست. حتی گاه اشتباهاتی که در آزمایشگاه رخ می‌دهند ممکن است خطرناک و در پاره‌ای موارد مرگبار باشند. گزارش‌های علمی غلط و گمراه کننده می‌تواند سایر دانشمندان را به انحراف بکشاند

 



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 5 / 11 / 1391برچسب:بدترین خطاها,اشتباهات و تقلب‌های علمی ,
ارسال توسط فرشید مرادی

anish عکس کودکی انیشتین

روزی فرا خواهد رسید که جسم من آنجا زیر ملحفه سفید پاکیزه ای که از چهار طرفش زیر تشک تخت بیمارستان رفته است، قرار می گیرد و آدم هایی که سخت مشغول زنده ها و مرده ها هستند از کنارم می گذرند.آن لحظه فرا خواهد رسید که دکتر بگوید مغز من از کار افتاده است و به هزار علت دانسته و ندانسته زندگیم به پایان رسیده است.



ادامه مطلب...
تاریخ: سه شنبه 1 / 11 / 1391برچسب: وصیت نامه آلبرت انیشتین,
ارسال توسط فرشید مرادی