پسری که نمی دانست پژواک چیست.. در دره ای فریاد کشید: "چه کسی آنجاست؟" و انعکاس صدا به سوی او بازگشت: "چه کسی آنجاست؟" کودک نمی توانست صاحب صدا را ببیند، از او پرسید: "شما که هستید؟" و صدا بار دیگر به سویش برگشت: "شما که هستید؟"
تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد. مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت میکشید ولی عشق مادر به کودکش آنقدر زیاد بود که نمیگذاشت او بچه را رها کند. کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود، صدای فریاد مادر را شنید، به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را کشت. پسر را سریع به بیمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودی مناسب بیابد.
پاهایش با آرواره های تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخنهای مادرش مانده بود. خبرنگاری که با کودک مصاحبه میکرد از و خواست تا جای زخمهایش را به او نشان دهد. پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخم ها را نشان داد، سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت: این زخم ها را دوست دارم، اینها خراشهای عشق مادرم هستند.
سیگنالهای جیپیاس به شما کمک میکنند تا تماس بگیرید، خانه خود را روشن کنید و حتی هواپیمای خود را بر زمین بنشانید؛ ولی میدانید که یک جعبه پلاستیکی ارزان میتواند همه اینها را مختل کند؟
اشتباهاتی که در آزمایشگاه رخ میدهند گاه ممکن است خطرناک و در پارهای موارد مرگبار باشند. گزارشهای علمی غلط و گمراه کننده میتواند سایر دانشمندان را به انحراف بکشاند؛ و سالها وقت، تلاش و منابع مالی را تلف کنند.علم در برابر خطا و اشتباه مصون نیست. حتی گاه اشتباهاتی که در آزمایشگاه رخ میدهند ممکن است خطرناک و در پارهای موارد مرگبار باشند. گزارشهای علمی غلط و گمراه کننده میتواند سایر دانشمندان را به انحراف بکشاند
روزی فرا خواهد رسید که جسم من آنجا زیر ملحفه سفید پاکیزه ای که از چهار طرفش زیر تشک تخت بیمارستان رفته است، قرار می گیرد و آدم هایی که سخت مشغول زنده ها و مرده ها هستند از کنارم می گذرند.آن لحظه فرا خواهد رسید که دکتر بگوید مغز من از کار افتاده است و به هزار علت دانسته و ندانسته زندگیم به پایان رسیده است.